» اخبار » طلسم ۲۰۰ روز باران بر تهران: افسانه‌ای از ابرهای بی‌پایان
طلسم ۲۰۰ روز باران بر تهران: افسانه‌ای از ابرهای بی‌پایان
اخبار - محیط زیست

طلسم ۲۰۰ روز باران بر تهران: افسانه‌ای از ابرهای بی‌پایان

آبان ۱۳, ۱۴۰۴ 004

در دلِ کویرِ مرکزی ایران، جایی که خورشید همیشه سلطانِ بلامنازع آسمان بود، ناگهان طلسمی جادویی بر پایتخت نشست: ۲۰۰ روز باران مداوم. نه یک قطره، نه یک رگبار گذرا؛ بلکه رودی از آسمان که تهران را به شهری زیر آب تبدیل کرد. این داستان، ترکیبی از واقعیت، افسانه و رویاست؛ روایتی از روزهایی که ابرها فراموش کردند بروند.


روز اول: شگفتیِ آسمان خاکستری

همه چیز با یک قطره‌ی کوچک شروع شد. ساعت ۶ صبح، خیابان ولیعصر. مردی با چتر نبسته، به آسمان نگاه کرد و گفت: «این دیگه چیه؟ تهران بارون داره؟»

اما این فقط آغاز بود. ابرها مثل مهاجرانی خستگی‌ناپذیر، یکی پس از دیگری می‌آمدند. سیلاب‌های کوچک در کوچه‌های تجریش، رودخانه‌های موقتی در آزادی، و دریاچه‌های شهری در میدان ونک.


روز پنجاهم: تهرانِ ونیزِ ایران

ماشین‌ها روی آب شناور بودند. مترو به قایق‌سواری زیرزمینی تبدیل شده بود. مردم به جای اتوبوس، با قایق‌های بادی به سر کار می‌رفتند.

کودکان در خیابان‌های غرق‌آب، کاغذبازی می‌کردند. مادران با چترهای رنگی، سبد خریدشان را روی آب هل می‌دادند. و پیرمردی در درکه، هر روز صبح ماهیگیری می‌کرد — از بالکن خانه‌اش!


روز صدم: طلسمِ ابرها

دانشمندان هواشناسی گیج بودند. «این یک آنومالی اقلیمی است!» «نه، یک طلسم باستانی از دوران هخامنشیان!» «شاید خدایان باران، عاشق تهران شده‌اند…»

اما شایعه‌ای در شهر پیچید:

«کسی یک آینه‌ی شکسته را در دماوند انداخته و خشمِ آناهیتا (الهه آب) را برانگیخته. تا ۲۰۰ روز، باران قطع نمی‌شود…»


روز صد و پنجاهم: زندگی زیر باران

تهران دیگر شهری نبود؛ یک جزیره‌ی شناور بود.

  • برج میلاد به فانوس دریایی تبدیل شد.
  • پل طبیعت، پل معلق روی آب بود.
  • بازار تجریش، بازار شناور شده بود — فروشنده‌ها با قایق، سبزی می‌فروشند.

مردم چترهای هوشمند ساختند که خودکار باز و بسته می‌شدند. کافه‌ها قهوه‌ی ضدآب سرو می‌کردند. و عاشقان، زیر بارانِ بی‌امان، بوسه‌های خیس می‌زدند.


روز دویستم: پایان طلسم

صبح روز ۲۰۰، آسمان برای اولین بار آبی شد. خورشید مثل کودکی که بعد از گریه لبخند می‌زند، از پشت ابرها بیرون آمد. رودخانه‌های شهری آرام گرفتند. مردم چترهایشان را بستند و به آسمان نگاه کردند.

پیرمرد درکه، آخرین ماهی را از بالکن گرفت و گفت: «خب، دیگه وقتشه برگردیم به زندگی عادی…»


میراث ۲۰۰ روز باران

تهران دیگر همان شهر سابق نبود.

  • دریاچه‌های مصنوعی در پارک‌ها ماندگار شدند.
  • معماری ضدآب مد شد.
  • و هر سال، در سالگرد روز ۲۰۰، مردم جشن باران می‌گیرند — با چترهای رنگی، قایق‌های کاغذی و آوازهای خیس.

چون تهران یاد گرفت:

حتی در کویر، گاهی باید غرق شد تا زنده بمانی.

به این نوشته امتیاز بدهید!

مدیر محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×