علیرضا دبیر را همه میشناسیم؛ قهرمان جهان، المپیک، دارای مدرک دکترا و باتجربه در سیاست. اگر قرار باشد برای مدیریت ورزش چند ویژگی مهم باشد، دبیر همه را دارد؛ استخوانخردکرده و باتجربه و خاکخورده…
دبیر با ورودش به کشتی تحولی عمیق ایجاد کرد. کشتی پایه را احیا کرد و حالا در تمام ردههای سنی در آزاد و فرنگی قهرمان جهان هستیم. او در بزرگسالان هم طی دو سال گذشته رکوردهای مدال را شکسته و خلاصه به لحاظ فنی و آماری کارنامه قابل قبولی دارد. کسانی که به خانه کشتی سر زدهاند از امکاناتی که او آورده متعجب میشوند اما چرا باید کسی با این همه خدمت اینقدر منتقد و مخالف داشته باشد؟
کلید حل معما در صحبتهای خود دبیر است. او در همین مصاحبه معروف ابتدا گفت که تنها به سوالات فنی جواب میدهم و کاری به اعتقادات من نداشته باشید اما خودش به اعتقادات دیگران کار داشت! اینجا سوال اول همین است؛ اینکه چرا ما باید جوری رفتار کنیم که منتقدان و مردم به مسائل شخصی و اعتقادی ما کار داشته باشند؟ چرا باید جوری رفتار کنیم که تمام خدمات و کارهای مدیریتی ما نادیده و تحتالشعاع حاشیهها قرار گیرد؟
اما این حرفهای علیرضا دبیر که پس از شکستهای کشتیگیران ما در جهانی ۲۰۲۳ اتفاق افتاد تازگی نداشت؛ او پس از نتایج خیرهکننده جهانی ۲۰۲۱ اسلو و در اوج پیروزی هم با همین ادبیات حرف زد و همین اندازه حاشیهساز شد! وقتی حسن یزدانی توانست تیلور را شکست دهد، تمام ایران از هر قوم و نژاد و فرهنگ و از هر مذهبی خوشحال شدند اما علیرضا دبیر گفت این مدال دل بچهشیعهها را شاد کرد. همان زمان سردار آزمون قهرمان فوتبال ما که اهل تسنن است به این جمله اعتراض کرد و گفت که خود و خانوادهاش و تمام مردم ترکمنصحرا مثل بقیه مردم ایران از مدال طلای یزدانی خوشحال شدند. حقیقت همین بود. هموطنان آشوری و مسیحی کلیمی و اهل تسنن از قهرمانی حسن یزدانی و سایر کشتیگیران خوشحال میشوند. ما در کشورمان اقوام مختلفی از کرد و ترک و لر تا بلوچ و ترکمن عرب و فارس با انواع زبانها و مذاهب داریم ولی همه ایرانی هستیم و زیر یک پرچم همه برای ایران جان میدهیم با سربلندی ایران خوشحال میشویم.
انتظار میرفت آن اتفاق تجربه و درس عبرتی برای دبیر باشد اما متاسفانه نشد و او در شکست هم همانجوری صحبت کرد که در پیروزی! شاید این بار به مراتب هم بدتر…
وقتی علیرضا دبیر که خود کشتیگیر و خاکخورده این رشته است به جای توضیح فنیِ شکستها کار را به مسائل اعتقادی میکشاند، دیگر از مدیران غیرورزشی چه توقعی باید داشت؟ اصلا اگر شکست کشتیگیران ما به خاطر ضعف اعتقادی آنهاست، پیروزی تیلور یا سایر کشتیگیران دنیا را باید به چه حسابی گذاشت؟ یعنی آنها معصومند و گناه نمیکنند؟
رئیس فدراسیون یک لحظه فکر نکرد که این کشتیگیران خانواده دارند؟ دوست و فامیل و آشنا دارند؟ فردا باید برگردند و میان همین مردم زندگی کنند؟ وقتی آنها را به کمبود اعتقاد متهم میکنیم آنها چطور باید سر خود را بلند کنند؟ اگر مجتبی گلیج ما مقابل تانک روسها به خاطر کمبود اعتقاد و گناه کردن در ۵ ثانیه به آخر کشتی بازنده شد، سعداللهاف در فاصله یک ساعت مرتکب چه گناهی شد که آنگونه به قهرمان بحرینی باخت؟
شاید بهتر باشد که علیرضا دبیر به همین گفته و خواسته خودش بیشتر عمل کند. او همیشه میگوید با اعتقادات من چه کار دارید؟ چه بهتر که خودش هم با اعتقادات دیگران کاری نداشته باشد…
این مطالب را هم ببینید: