این روزها این معجزه یعنی کوچک کردن دولت در آراژانتین مطرح است و کاهش تورم و درس آموزی جهان از آن.
جناب آقای …… عزیز
سلام و اوقات با یاری الهی،
یادتان است که در جلسه اتاق فکر آقای جهانگیری با من به اصطلاح مصاحبه شد برای انتخاب معاون رییس جمهور (دور دوم روحانی) در امور اداری و استخدامی، ۵۴ صفحه قبلا فرستاده بودم . گفتم در دوران آقای باقریان خیلی زحمت کشیدیم که برنامه ریزی یکپارچه شود، سازمان مدیریت و برنامه تشکیل شد، آن را نشکنید. گفتند که نوبخت توانایی اداره سازمان بزرگ مدیریت و برنامه ریزی را ندارد.
گفتم کسی توانمند بگذارید و سازمان را تجزیه نکنید. معلوم شد که حفظ نوبخت الزامی است و تجزیه سازمان مدیریت حتمی. گفتم که اگر من معاون باشم، دولت را کوچک خواهم کرد. بر حسب تجربه ام در سازمان ها، بی دغدغه ۵۰ درصد دولت زیادی است و اگر اختیار می دادند، دوسوم زیادی بود. ولی من در چهار سال ۵۰۰ هزار منهای ۲ نفر را کم خواهم کرد. عمدا این طور گفتم که توجه شان جلب شود. وارونه شد، به جای این که روی ۵۰۰ هزار نفر توجه کنند، درباره علت ۲ نفر پرسیدند.
گفتم که نشر داده شد که همین تعداد به طور غیر قانونی توسط دولت نهم و دهم جذب شد.
گفتند که چطور کم می کنی؟
گفتم که کارکنان دولت را با شاخصها میآزماییم و توانمندان را حفظ و زیادی را به خانه می فرستیم.
گفتند رهبر با بیکار شدن کارمندان مخالف است.
گفتم تمام دستمزدشان را میدهیم و سربار را صرفهجویی میکنیم و نزد رهبر میرویم و توضیح می دهیم و برای نجات کشور دستشان را میبوسم تا موافقت کنند.
دیدم باز هم اما و اگر میآورند.
گفتم که حداقل همراهی کنید که سالی ۵ درصد و در چهار سال ۲۰ درصد کم کنیم و صرفه جویی آن را به بودجه عمرانی اضافه کنیم تا از بیکاری و بدبختی ملت کم شود.
یکی گفت که خیلی کارکنانی حاضرند مجانی کار کنند و دستمزد نگیرند، با آنها چه خواهی کرد.
در یک سکوت کسی به حرف وی اعتراضی، نقدی و ردی نکرد.
یکه خوردم، با خودم گفتم که فقط اداره چی، چه کاره ی مطیع میخواهند.
گفتم که من نیستم.
حسین مرعشی سکوت را شکست و گفت خوشحالم که با شما آشنا شدم، شما کاملا عقلانی حرف میزنید و تا کارد به استخوان نظام نرسد، حرفهای شما خریدار ندارد.
هنوز تلخی آن روز را به یاد دارم.
بعد از آن آرام نگرفتم. جمشید انصاری معاون رییس جمهور شد. در یک غروب نزدش رفتم. در یادم هست که داشتند ورودی ساختمان معاونت در عباس آباد را تعمیر میکردند.
به انصاری گفتم که نشد من دولت را کوچک کنم، شما این کار را بکن، باید از هزینه های نظام به تدریج کاسته شود. وگرنه شورش میشود.
گفت من خواستم قدمی برای اصلاح اداری بردارم و فکر کردم از وزارت راه شروع کنم که عباس آخوندی مساعد است، با وی حرف زدم. آخوندی گفت وزارت منو ول کن،آخوندی هم دنبال دردسر اصلاح اداری نیست.
فردایش در مشهد شورش شد. با خود فکر میکردم که عجب، من دیشب به انصاری گفتم که شورش خواهد شد و امروز در مشهد شد، طرف فکر میکند که از قبل اطلاع داشتم. ماجرای شتر گم شده در بوستان سعدی به یادم آمد.
قدردانم که شما همواره با اصلاحات همراهی کردید، دیگرانی که در جلسه بودن ذهنا به یاد دارم:
حسین مرعشی،
خوشرو،
ویسه،
عبدالعلی زاده،
صفدر حسینی،
قاسمی بانک پاسارگاد
گفتند که موذن زاده غایب است.
*رضا رمضانی خورشیددوست عضو هیات علمی دانشگاه امیر کبیر
*منبع: کانال نویسنده
۲۱۶۲۱۶