چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2025-02-05
تبلیغات
تبلیغات
کد خبر: 66702 |
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۶:۵۳ | ارسال توسط :
3 بازدید
۰
می پسندم
ارسال به دوستان
پ

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رزموند «لیز» تیلور (۱۳۱۰ تا ۱۳۹۰ خورشیدی) یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های کلاسیک هالیوود، در لندن به دنیا آمد و در هفت‌سالگی همراه خانواده‌اش به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرد. او خیلی زود وارد دنیای بازیگری شد و در ۱۰ سالگی برای نخستین بار در فیلم «هر دقیقه یک نفر به دنیا می‌آید» هارولد […]

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رزموند «لیز» تیلور (۱۳۱۰ تا ۱۳۹۰ خورشیدی) یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های کلاسیک هالیوود، در لندن به دنیا آمد و در هفت‌سالگی همراه خانواده‌اش به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرد. او خیلی زود وارد دنیای بازیگری شد و در ۱۰ سالگی برای نخستین بار در فیلم «هر دقیقه یک نفر به دنیا می‌آید» هارولد یانگ به ایفای نقش پرداخت. تیلور در ۳۳ سالگی و در اوج شهرت برای نخستین بار در مورد زندگی‌اش، کار، سینما و فرزندانش با هفته‌نامه آمریکایی «لایف» به گفت‌وگو نشست. روزنامه‌ کیهان کمی بعد روز شنبه ۶ بهمن ۱۳۴۳ گفته‌های الیزابت را در این مصاحبه ترجمه و به شرح زیر منتشر کرد:

من کالایی هستم که زندگی خود را با شرکت در فیلم‌های متعدد اداره می‌کنم و اگر روزی احساس کنم که این کالا خریدار ندارد و من به فراموشی و سقوط نزدیک می‌شوم از شرکت در فیلم‌ها خودداری خواهم کرد.

می‌گویند من هنرپیشه‌ای هستم که برای شرکت در هر فیلم ادعای درخواست یک میلیون دلار دستمزد می‌کنم. واقعیت این است که دستمزدی که به این ترتیب به من داده شده است بر اثر تصادف بود. به این ترتیب که روزی «والتر وانگر» تهیه‌کننده فیلم تصمیم گرفت با من درباره شرکت در فیلم «کلئوپاترا» تماس گیرد. به تلفن وانگر «ادی فیشر» جواب داد و من که شرکت در فیلم کلئوپاترا را برای خود بی‌تناسب می‌دانشتم به شوخی به وی گفتم که با یک میلیون دلار دستمزد حاضرم نقش کلئوپاترا را ایفا کنم. عجیب این‌که والتر وانگر پیشنهادم را بدون لحظه‌ای تردید پذیرفت.

شاید عده‌ای زیبایی‌ام را دلیل موفقیتم بدانند. باید بگویم اوا گاردنر واقعا زیباست، دخترم «لیزا» از زیبایی کافی بهره‌مند است و ژاکلین کندی نیز کاملا از جذابیت و زیبایی برخوردار است. من با آن‌که ظاهرا از نظر زیبایی چهره نقصی ندارم اما می‌دانم که پاهای کوتاه و بازوانی گوشت‌آلود دارم و به علاوه غبغب صورتم نیز کاملا جلب توجه می‌کند. دست‌هایم نیز گوشت‌آلود و اندامم چاق است. من هرگز مظهر «سکس» سینما نبوده‌ام و هیچ‌وقت نیز میل ندارم از این نظر مورد تحسین قرار گیرم. آروزیم این است که به عنوان یک هنرمند اصیل شناخته شوم و با آن‌که احساس می‌کنم هنگام ایفای نقش با تمام وجودم شخصیت سناریوی فیلم را درک می‌کنم اما باز هم خود را هنرمند واقعی نمی‌دانم.

از شرکت در فیلم‌ها چندان راضی نیستم و تنها موردی که از ایفای نقش محوله احساس لذت کردم، زمانی بود که در فیلم «گربه روی شیروانی داغ» نقش اول را به عهده داشتم.

دو هفته از شروع فیلم‌برداری گذشته بود که شوهرم «مایک تود» بر اثر سقوط هواپیما کشته شد و شاید به این دلیل بود که نقش ماژی [مگی] را با تمام احساسی که داشتم ایفا کردم زیرا پس از مرگ مایک تود قدرت زندگی از من سلب شده بود. من شرکت در فیلم‌ها را از زمان طفولیتم شروع کردم و باید اعتراف کنم دورانی که واقعا در زندگی احساس خوشبختی می‌کردم و کاملا آن را به خاطر دارم زمانی بود که هنوز دختر کوچکی بودم که با عروسک‌هایم بازی می‌کردم و شرکت در فیلم‌ها را آغاز نکرده بودم.

وضع زندگی‌ام با شرکت در فیلم‌ها تغییر کرد. شانزده سال بیش نداشتم که مجبور بودم از رفتن به مدرسه، برای آن‌که بتوانم صحنه عاشقانه‌ای را با «رابرت تیلور» ایفا کنم، چشم بپوشم.

در هجده سالگی دو هدف داشتم: یا وارد دانشگاه شوم و یا ازدواج کنم. و بالاخره هنوز هجده سالم به پایان نرسیده بود که با «نیکی هیلتون» ازدواج کردم. در ابتدای امر هرگز به طلاق فکر نمی‌کردم و شاید این اعتراف از طرف زنی چون من برای عده‌ای قابل قبول نباشد اما آن‌چه می‌گویم صادقانه است. اولین بار که مجبور به جدایی شدم نه ماه پس از اولین ازدواجم بود و اگر برای دومین بار با «مایکل وایلدینگ» ازدواج کردم به این دلیل بود که احساس می‌کردم وی مردی آرام و جدی است و می‌توانم در پناه اظهار محبت‌هایش احساس اطمینان و آرامش کنم.

ازدواج من با «ادی فیشر» به خاطر بیچارگی و تنهایی بود که پس از مرگ «مایک تود» احساس می‌کردم، زیرا مایک تود مرد عجیبی بود و هرگز سعی نکرد در زندگی برخلاف میلم رفتار کند. با وی در یک پارتی آشنا شده بودم. مایک لحظه‌ای مرا ترک نکرد و روزهای تعطیل برای آن‌که مرا به گردش ببرد هواپیمای اختصاصی خود را برایم می‌فرستاد.

عشق و زندگی با «ریچارد برتون»

با «ریچارد برتون» به خاطر عشقی که به وی داشتم ازدواج کردم و اگر روزی ریچارد بخواهم از من جدا شود من منتهای کوشش و فداکاری را برای تحکیم روابط زناشویی به عمل خواهم آورد. من او را با تمام وجودم دوست دارم و هرگز در کنارش احساس دل‌تنگی نخواهم کرد. اولین بار که دل‌باخته‌ ریچارد برتون شدم به خاطر هنر و استعدادش بود. هرگز تا آن زمان هنرپیشه‌ای را ندیده بودم که تمام سناریو را از حفظ باشد. ریچارد برتون واقعا یک شخصیت استثنایی است و با هنرمندی خاص نقش‌هایش را ایفا می‌کند.

او در فیلم «کلئوپاترا» آن‌چنان با احساس بازی می‌کرد که مرا مجذوب خود ساخت، من امروز با تمام وجودم احساس می‌کنم که به او وابسته‌ام، حتی در مورد لباس‌هایی که انتخاب می‌کنم سعی دارم مطابق میل وی رفتار کنم. اگر لباسی را نپسندد حتی اگر آن را از موسسه «دیور» تهیه کرده باشم یا چند هزار دلار ارزش آن باشد هرگز آن را نمی‌پوشم. من می‌خواهم همه مرا به عنوان همسر ریچارد برتون بشناسند نه الیزابت تایلوری که هنرپیشه سینماست. من از زندگی [با] او احساس غرور می‌کنم، ساعت‌ها با وی صحبت می‌کنم بی‌آن‌که لحظه‌ای احساس خستگی کنم.

شاید عده‌ای ازدواج من و ریچارد برتون و عشق ما را نیز جزو هوس‌های زودگذر بدانند، اما من در بسیاری از موارد به آن‌چه دیگران جرأت انجام آن را ندارند بدون هیچ‌گونه بیم و اضطراب روی می‌آورم و از کاری که کرده‌ام پشیمان نیستم.

عشق به فرزندان

من بچه‌ها را دوست دارم و همیشه نیز می‌خواستم دارای شش فرزند شوم، اما چون به علت شرکت در فیلم‌ها نمی‌توانم بار دیگر صاحب فرزند شوم می‌خواهم پسر کوچکی را به فرزندی قبول کنم. «ماریا» را چهار سال قبل به فرزندی قبول کردم و برای آن‌که دختری را بیابم ماه‌ها در اروپا گردش کردم. زمانی که ماریا را انتخاب کردم او دختری بیماری و نحیف بود، اما خوشحالم که اکنون می‌تواند مانند کودکان عادی دیگر راه برود و صحبت کند.

فرزندانم هریک در عین حال که خصوصیاتی عجیب و مخصوص به خود دارند، همگی در نظرم یکسان‌اند. همه آن‌ها سرسخت و لجوج‌اند و بخصوص «لیزا» این سرسختی را از من و پدرش مایک تود به ارث برده است.

او شش ماه بیش نداشت که پدرش چشم از جهان بربست. من سعی دارم همیشه برای آن‌ها هم نقش پدر و هم مادر را ایفا کنم و به همین دلیل برای آن‌که احساس تنهایی نکنند آن‌ها را در تمام مسافرت‌هایم با خود همراه می‌برم.

الیزابت تیلور: خود را هنرمند واقعی نمی‌دانم/ از شرکت در فیلم‌ها چندان راضی نیستم

۲۵۹

منبع خبر ( ) است و جذابان در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 66702 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  50002204039  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه جذابان مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
لینک کوتاه خبر:
تبلیغات
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط جذابان در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید