هر ساله مراسمی در ابن بابویه به مناسبت سالگرد مرحوم نختی برگزار میشود و از نوجوان ۱۳ ساله تا افراد ۹۰ ساله در آن شرکت میکنند. آنها برای مدالهای تختی نمیآیند، خیلی از ورزشکاران دیگر هم برای کشور مدالآوری کردهاند، حتی بیشتر از مرحوم تختی. تختی برای مدالهایش تختی نشد، تختی بواسطه مردمی بودن، انسانیت، بزرگی و دستافتاده گرفتنهایش تختی شد. بخاطر دارم در زلزله بوئین زهرا در بازار و خیابان راه افتاد و برای مایحتاج زندگی زلزلهزدگان کمک جمعآوری کرد و با دست خود این کمکها را به زلزلهزدگان رساند.
تختی همواره به مردم از کوچک و بزرگ احترام میگذاشت. چرا دیگر مثل تختی نداریم. مگر هر کسی میتواند تختی شود، خیلیها خواستند ادای تختی را در آوردند ولی نتوانستند. تختی چیز دیگر و تافته جدا بافتهای بود.
من نوجوان بودم و آرزوی دیدن آقای تختی را داشتم. به یاد دارم در سال ۱۳۳۸ از دوستان بزرگتر خواهش کردم من را به دیدن مسابقات آقای تختی ببرند و وقتی به سالن (شهدای هفتم تیر فعلی) رسیدیم دیدم سالن پُر است و درها بسته است. در آن مسابقات آقای تختی اول شدند.
در آن زمان شرکت راهآهن قهرمانان را استخدام میکرد و به آنها ماهانه حقوق میداد و آقای تختی نیز کارمند راهآهن شد. در مسابقاتی کُشتی سال ۱۳۴۵ که بین راه آهن پاکستان و راه آهن ایران بود آقای تختی سرپرست مسابقات بودند، من راه آهنی نبودم ولی در آن مسابقات کُشتی میگرفتم. یکی از اعضای تیم پاکستان که حریف من بود گفت من را جهت خرید به بازار تهران ببرید. فردای مسابقات من ایشان را به بازار بردم و ساعت ۲ بعدازظهر که برگشتیم دیدم آقای تختی در رستوران نشستهاند و با رئیس رستوران راه آهن صحبت میکنند و نگران و منتظر ما بودند.
ایشان از من پرسید کجا بودید و چرا دیر کردید. گفتم حریفم را برای خرید به بازار برده بودم و ایشان گفت آفرین خیلی کار خوبی کردی که به ایشان کمک کردی.
ما از خجالت برای صرف ناهار ۸ میز آن طرفتر نشستیم و بعد از چند دقیقه آقای تختی آمد و سر میز ما نشست، آن روز یکی از بهترین روزهای عمر من بود و من اصلا نفهمیدم چه میخورم.
تختی مرد بزرگی بود و به همین خاطر است که پس از ۵۷ سال هنوز مردم به نیکی از ایشان یاد میکنند و ما کسی را پیدا نکردیم که مثل تختی باشد، هر جا سخن از گذشت و پهلوانی است نام تختی بر زبان میآید.
کشتی گیر سابق
۲۳۲۱۲