به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخهای استاد شیخ حسین انصاریان را به پرسشهای مطرح از سوی جوانان میخوانید:
شیعه با اشاعره و معتزله که هر دو از اهل سنت هستند، در هر دو مسئله عدل و امامت اختلاف نظر دارد. شیعه امامت را منصب الهی می داند و معتقد است امام باید معصوم و از طرف خدا باشد. اشاعره و معتزله امامت را منصب الهی نمیدانند و به عصمت امام هم اعتقاد ندارند.
وجه تمایز شیعه و معتزله با اشاعره در اصل عدل به این است که شیعه و معتزله به اصل عدل معتقدند، ولی اشاعره به این اصل اعتقاد ندارند. البته واضح است که هیچ فرقه ای از فرقه های اسلامی منکر عدل به عنوان یک صفت از صفات الهی نیست. کسی نگفته که خدا عادل نیست.
اختلاف معتزله با اشاعره در تفسیر و توجیهی است که درباره عدل می کنند. اشاعره عدل را به گونه ای تفسیر می کنند که چنین تفسیری از نظر معتزله و شیعه مساوی است با انکار عدل معتزله می گوید: برخی کارها فی حد ذاته عدل است و برخی کارها فی حد ذاته ظلم است، مثلاً پاداش دادن به مطیع و کیفر دادن به عاصی، به خودی خود عدل است،و خدا عادل است، یعنی به مطیع پاداش میدهد و به عاصی کیفر، و محال است که بر ضد این عمل کند، ولی اشاعره معتقدند هیچ کاری به خودی خود، عدل یا ظلم نیست. آن چه که خدا بکند، عین عدل است. فرضاً خداوند به مطیعان کیفر بدهد و به گناه کاران پاداش دهد، عین عدل است.
فرق شیعه با معتزله در مسئله عدل این است که گرچه عدل مورد وفاق شیعه و معتزله است، لیکن در شیعه در مسئله جبر و اختیار که از فروع مسئله عدل است، با معتزله اختلاف نظر دارد.
اختیار و آزادی انسان در معتزله مساوی با تفویض است، یعنی واگذاشته شدن انسان به خود و بی اثر بودن مشیت الهی از تأثیر، که این امری است محال و نشدنی، زیرا مخلوقات همان گونه که در اصل وجود نیازمند خالقند، در بقای وجود هم نیازمند به خالقند، مثل لامپی که روشنایی اش از اول تا آخر وابسته به منبع برق است.
اختیار و آزادی مورد اعتقاد شیعه به این معنی است که بندگان مختار و آزاد آفریده شده اند، اما بندگان مانند هر مخلوق دیگر، در تمام هستی و در تمام شئون هستی و از آن جمله شأن فاعلیت، قائم به ذات حق و مستمند از مشیت و عنایت اویند.
این است که اختیار و آزادی در مذهب شیعه حد وسطی است میان جبر اشعری و تفویض معتزلی، و این است معنی جمله معروف که از ائمه اطهار رسیده است: “لا جبر و لا تفویض بل أمرٌ بین الامرین؛ نه جبر است نه تفویض، بلکه مسئله ای است حد وسط این دو”. بنابراین اختلاف سه گروه کلامی فوق الذکر که هر کدام عقیده خاصی و جدای از عقاید دو گروه دیگر دارند، در مسئله جبر و اختیار و ارتباط آن با اراده و مشیت الهی است که از فروع مسئله عدل الهی به حساب می آید.