۱۳ آبانماه ۱۳۸۲ سند چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی در دولت محمدخاتمی به تصویب رسید و دو سال بعد در دولت محمود احمدینژاد وارد فاز اجرایی شد. مطابق این سند قرار بود ایران تا سال ۱۴۰۴ به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی دست یابد. اما با گذشت بیش از بیست سال از ترسیم این افق نه تنها اهداف اعلام شده محقق نشده بلکه با یکهتازی عربستان و ترکیه در منطقه ایران به جایگاههای بسیار پایینتری در مقایسه با ظرفیتهای فراوان خود رضایت داده است. اما چرا این سند دچار شکستی اینچنین فاحش شد؟
خروج کشور از مدار توسعه: اگر چه تا انتهای دهه هشتاد کلیت شاخصهای اقتصادی کشور در حال رشد بود ولی با اجرایی شدن تحریم فروش نفت و مبادلات بانک مرکزی ایران وارد دوره گمشده اقتصاد خود یعنی دهه ۹۰ شد. در همان ابتدا اگرچه نظام سیاسی با تندادن به انتخاب حسن روحانی نشان داد که مایل به خروج از بنبست تحریمهاست ولی با عدم پایبندی به الزامات سیاسی- اقتصادی رفع تحریمها، و خروج ترامپ از برجام کابوسی به نام دهه ۹۰ برای اقتصاد ایران رقم خورد.
مخاطرات توسعهیافتگی برای حکومت: طبقه متوسط موتور محرکه توسعه در جهان امروز بهشمار میرود. طبقهای که به تعبیر اینگلهارت از ارزشهای بقا به ارزشهای ابراز وجود گذر کرده و مطالبات جدیدی را مطرح میسازند. این طبقه اگر چه تا سال ۸۸ رشدی صعودی داشت ولی بعد از انتخابات اینسال بود که ایران در سایه تحریمها و احساس خطر حکومت تجربه افول این نیروی اجتماعی توسعهگرا را به چشم دید.
فقدان پایبندی به الزامات توسعه: توسعهیافتگی در جهان امروز نه امری تصادفی بلکه عمیقا مبتنی بر قواعدی مانند رفتار سیاسی محاسبه پذیر، روابط سازنده با دنیا، قائل بودن به نظم اقتصادبنیاد، و تولید فزاینده ثروت ملی است. اما آنچه تاکنون از جمهوری اسلامی دیدهایم فقدان آشکار وفاداری به این الزامات بوده است. همان نظام سیاسی که با تکیه بر استثناگرایی بهجای قاعدهگرایی، آرمانطلبی بهجای واقعنگری، حضور نظامی بهجای حضور اقتصادی، و انگارههای ایدئولوژیک بهجای دادههای علمی میکوشد تا بیاعتنا به ظرفیتهای خود داعیه حاکمیت نظم جدیدی را در جهان امروز داشته باشد.
غلبه روایتها بر واقعیتها: جمهوری اسلامی در طول حیات خود بیش از ساختارها بر کنشها، و بیش از واقعیتها بر روایتها تاکید داشته است. همان ارادهگرایی که بیش از همه در نگارش سند چشمانداز هویداست. اینکه چگونه میتوان با تکیه بر مجموعهای از آرزوها و بدون ترسیم سازوکاری از تحول در سیاست داخلی و خارجی متناسب با فرآیندهای پرشتاب جهانی داعیه دستیابی به جایگاه اول منطقه در همه حوزهها را داشت بیش از همه ناشی از شناخت اندک از ظرفیتهای حکمرانی در ایران کنونی است. امری که موجبات ناکارآمدی فزاینده در دهههای اخیر را فراهم آورده است.
منبع: کانال نویسنده
۲۱۶۲۱۶