به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سالیوان در خاطرات خود برنامه «تغذیه تمساح» را در ادبیات سفارتخانه آمریکا، راهبرد دولت شریفامامی برای برونرفت رژیم پهلوی از بحرانهای سیاسی و اجتماعی معرفی میکند. شریفامامی میخواست با اعطای آزادیهای چشمگیر سیاسی و تظاهر به کاستن از تمامیتخواهی و دخالت سلطنت در نهاد دولت دریچهای از امید به روی رژیم پهلوی بگشاید که نهتنها اینگونه نشد بلکه زمینه تزاید رادیکالیسم فراهم گردید. خاطرات سالیوان در مورد برنامه «تغذیه تمساح» و سپس پایان یافتن آن را مرور میکنیم:
در اولین دیدار با نخستوزیر جدید، او تلاش کرد به ما بقبولاند که با اختیارات کامل عهدهدار مقام نخستوزیری شده و مستقل از شاه عمل میکند. وی تأکید کرد که نخستوزیران قبلی همگی مجری اوامر شاه و تابع دستورات او بودند، در حالی که وی چنین نیست و اعضای دولت فقط در مقابل او و مجلس مسئولاند و رابطهی دولت وی با شاه، صرفاً جنبهی تشریفاتی و ظاهری دارد. برنامهی کار او براساس اعطای امتیازات زیاد به مخالفان سیاسی به منظور آرام کردن اوضاع بود. او گفت این امتیازات به قدری وسیع و چشمگیر خواهد بود که مخالفان، همهی خواستهای خود را برآوردهشده ببینند و دیگر چیزی برای خواستن نداشته باشند. این برنامه را بعدها در سفارت، «برنامهی تغذیه تمساح» نام نهادیم.
در این دوره، با ابتکار و تمایل شخص شاه، من و پارسونز، سفیر انگلیس، یک روز در میان با وی دیدار میکردیم. شاه در این ملاقاتها ضمن بحث دربارهی مسائل جاری، از نقشهها و برنامههای خود برای آیندهی رژیم سخن میگفت. او تأکید میکرد که تصمیم گرفته است در چارچوب مقررات قانون اساسی سلطنت کند و دیگر قصد ندارد به دیکتاتوری گذشته بازگردد.
او معتقد بود که اگر نسل جوان و طبقه تحصیلکرده، فرصتهایی را که بر اثر سیاست آزادسازی حکومت شریفامامی فراهم آمده، بهدرستی درک کنند و به فعالیتهای سیاسی توأم با احساس مسئولیت روی آورند، میدان فعالیت ملاها تنگتر خواهد شد. شاه قدرت و نفوذ ملاها را به سخره میگرفت و میگفت آنها از واقعیتهای ایران جدید بیخبرند. او همچنین اطمینان داشت که عناصر سطح بالای جامعه ایرانی، خود به ناتوانی ملاها در ادارهی امور کشور پی خواهند برد و این واقعیت را درخواهند یافت که یک حکومت مذهبی، فرصتهای تازهای برای نشو و نمای کمونیسم فراهم خواهد آورد.
تاکتیک شاه و دولت شریفامامی آشکارا شکست خورد. مخالفان نهتنها به امتیازاتی که به آنها داده میشد آرام نمیشدند، بلکه با هر قدم عقبنشینی دولت، گامی جلوتر مینهادند و خواستها و توقعات تازهتر و انقلابیتری را مطرح میکردند. کمکم شعارهای کلی ضد رژیم و دولت تندتر و مشخصتر گردید و نام شاه به میان آمد و شعارهای «مرگ بر شاه» همهجا شنیده میشد.
با این وضع، دولت شریفامامی نمیتوانست دوام بیاورد و شاه چارهای جز روی کار آوردن یک دولت نظامی نداشت. با پیشبینی این وضعیت و اطمینان از اینکه شاه قبل از تصمیم دربارهی تشکیل یک دولت نظامی از ما نظر خواهد خواست، گزارشی به واشینگتن ارسال کردم و یادآور شدم که چون پیشبینی میکنم شاه دربارهی تشکیل یک دولت نظامی برای مقابله با بحران فعلی نظر ما را جویا خواهد شد، بهتر است دولت آمریکا از هماکنون در این باره مطالعه کرده و نظر خود را به من ابلاغ نماید.
ما بسیار متعجب شدیم از اینکه پاسخ پرسش خود را خیلی سریع و با صراحت کامل، طی ۴۸ ساعت دریافت کردیم. پاسخ واشینگتن این بود که به نظر دولت آمریکا، بقای شاه بیشترین اهمیت را دارد و آمریکا از هر تصمیمی که وی برای تثبیت قدرت و موقعیت خود اتخاذ کند، حمایت خواهد کرد. در پاسخ واشینگتن با صراحت به این موضوع اشاره شده بود که اگر شاه برای استقرار نظم و تثبیت حکومت خود، استقرار یک دولت نظامی را ضروری بداند، آمریکا تقاضای شاه را در این مورد تأیید و از وی حمایت خواهد کرد. این پیام صریحاً ضرورت تهیه نیروی کامل توسط دولت نظامی برای اعمال مقررات نظامی و برخورد با مخالفان را نشان میدهد.
منبع: سولیوان، ویلیام (۱۳۹۲). مأموریت در ایران(خاطرات سولیوان- آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ترجمه ابراهیم مشفقیفر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۱۸۹-۱۷۹.
۲۵۹