به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، روایتی در کتاب بحار الأنوار، جلد ۷۵ صفحه ۳۶۳ آمده است که امام جواد (صلوات الله علیه) می فرمایند:
کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللَّهُ تَعالی کَافِلُهُ وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللَّهُ تعالی طَالِبُهُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَی غَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ
چگونه کسی که خود را تحت کفالت خدا قرار داده است، ضایع می شود و کار او انجام نمی شود؟! و چگونه کسی که خداوند میخواهد با قدرت خود او را بگیرد نجات پیدا میکند؟! و هر کس که به غیر از خداوند اعتماد کند، خداوند او را به همان غیر او وامیگذرد.
شرح این حدیث را بر اساس درس های آیت الله آقا مجتبی تهرانی در زیر بخوانید:
روایات از امام جواد صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند:
چگونه کار کسی را که خودش را در پوشش قدرت الهی قرار داده است، او کارش به تعبیر ما، انجام نمیشود و سرگردان می شود؟
این تعبیر من است؛به قول ما کارش زمین میماند. کسی که خداوند، پذیرای کارهای اوست؛ مگر میشود که کار او انجام نشود. هان؟«کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللَّهُ تَعالی کَافِلُهُ» این تعبیری که ما میگوییم، فلانی تحت تکفل فلانی است، بچههای آدم، زندگی آدم، هان؟! این جوری است دیگر، خانواده آدم تحت تکفل کی است؟ سرپرست است، درست است یا نه؟
لنگی نداریم هیچ وقت
کارهایشان را او باید انجام بدهد، درسته؟ اینها زیر سایه او هستند، درسته؟ که ما تکفل هم میگوییم اصلا، چون اون پذیرای چیه؟ کارهای اینها هست، باید انجام بدهد، هان؟ مگر یک کسی ممکن است که واگذار کرده باشد، درست است یا نه؟ خدا هم پذیرای چیه؟ تمام امور او هست، این کارش زمین بماند؟ لنگ بشود، هان؟ لنگی نداریم هیچ وقت، هان؟
کاری که لنگ نمیشود، بعدش، «وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللَّهُ تعالی طَالِبُهُ» مگر میشود کسی، خدا در پی به اصطلاح ما، گرفتن او باشد و او نجات پیدا کند از تحت قدرت الهی؟ نگاه کنید، دو جور در مقابل هم. آن که خودش را تحت تکفل خدا قرار داده، گوش میکنی؟ هیچ گاه کارش لنگ نمیشود، زمین نمیماند؛ امّا آنی که رفت چه کار کرد؟خودسرانه عمل کرد و تخلّف کرد نعوذبالله، مورد خشم الهی قرار گرفت؛
خیال کردی میتوانی
تو خیال کردی میتواند از چنگ الهی در برود. درست مقابلش. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ اوّلی کسی که خودش را بُرد تحت تکفل خدا، لنگ نمیشود، همه کارش درست میشود. آنی که رفت بیرون، میفهمی؟رفت بیرون، خلاف کاری کرد. خیال کردی این میتواند از چنگ خدا در برود، اصلا و ابدا.«وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللَّهُ تعالی طَالِبُهُ»چه جوری نجات پیدا میکند آن کسی که خدا، او را دارد طلب میکند و میخواهد چکار کند ؟ بگیردش.
«وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَی غَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ»هرکسی که بیاید چه کار بکند؟ به غیر خدا به اصطلاح ما، به غیر خدا اعتماد کند و خودش را هان ؟! به غیر خدا بِبَرد بچسباند؛ شد؟! خدا به همان واگذارش میکند، هان؟!. پول باشد، ریاست باشد، هرچه باشد؛ شد؟ تکیه کردی بهش، آره؟! رفتی به آن دل بستی. آره؟ به پولهایت، آی! یک روزی بیاید به چه کنم، چه کنم بیفتی؛ هیچ کس، نه پولت، هیچی به دادت نرسد.
چه کسی گرهات را باز کند؟
فهمیدی؟ دادرسی نداشته باشی، خدا واگذار کرده به پولهایت؛ حالا ببینم میتوانند این کاغذهای سبز و سرخ و بنفش و آبی برای تو کار درست کنند، آره؟ میتوانند اینها درست کنند؟ گرهات را باز کند؟! چنان گرههای کور پیدا میشود فهمیدی؟! دادت به هوا میرود. «وَکَلَهُ اللَّهُ»؛ ریاست است، به ریاستت واگذار میکند، ببینم کارگشایی میتواند بکند، یا نه؟ «وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَی غَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ»؛ خدا هم به او واگذارت میکند. برو ببین چه میشود؟ به همان که تو بهش اعتماد کردی، رفتی سراغ او.
بنابراین، انسان خودش را در تحت تکفّل خدا قرار بدهد. انسان هیچگاه تخلّف نکند از چی؟ فرمانهای الهی که اگر خدا به خشم بیاید از چنگ خدا نمیتواند در برود. و انسان هیچگاه به غیر خدا هان؟! دل نبندد. امورش را چی؟ خیال نکند آنها گرههایش را باز میکنند، برود سراغ آنها. فقط و فقط خدا و خدا.