به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» نوشته محمد قبادی یکی از آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است که دهههای پیش از انقلاب و یکدهه پس از انقلاب را پوشش میدهد. بازه زمانی خاطرات صدر در این کتاب از تولد در ۱۲ مرداد ۱۳۳۰ در قم شروع شده و تا ۱۳۶۴ و خروج وی از وزارت امور خارجه را پوشش میدهد.
سیدمحمدصدر درباره تمایل یا عدم تمایل برادرانش به روحانیشدن و طبلگی، این جمله را در خاطراتش دارد که «ما تمایل نشان نمیدادیم روحانی شویم چون فقر خیلی وحشتناک بود.»
بخش هایی از خاطرات این کتاب را مرور کرده ایم:
- وقتی درس فلسفه آیتالله رضا صدر تعطیل شد
یکی از اتفاقات مهم در زندگی آیتالله سیدرضا صدر که در حاشیه مهاجرتش به تهران رخ داد، تعطیلشدن تدریس فلسفهاش بود که در پی آن، امام خمینی (ره) به او پیام داد:
«میترسم اگر شما تدریس فلسفه را کنار بگذارید اصلاً این علم در حوزه علمیه قم از بین برود.» نکته جالب هم درباره رابطه علمی امام خمینی (ره) و آیتالله صدر این است که از نظر فقهی شاگرد اما م خمینی شمرده نمیشود اما در فلسفه جز شاگردان طراز اول امام (ره) و رابطهشان بهتعبیر محمد صدر فراتر از استاد و شاگردی بوده است.
آیتالله صدر کتابی با عنوان «زن و آزادی» نوشت که باعث انتقاد حوزه علمیه از او شد. سیدمحمد صدر درباره این کتاب در خاطراتش این توضیح را دارد که «میگفتند کتابی روشنفکرانه است و ایشان نباید چنینکتابی مینوشتند. پدر در این کتاب وضعیت زن در دوره پهلوی را بررسی کرده است.»
«بینوایان» اثر ویکتور هوگو ازجمله آثاری است که آیتالله سیدرضا صدر مطالعه میکرده و جلال آل احمد هم از دوستان نزدیک او بوده است. آیتالله صدر اعتقاد داشت سینما، مثل کتاب است. هر دو میتوانند بد و مخرب باشند و میتوانند خوب و روشنگر هم باشند.
- چادر سمبل روشنفکری و انقلابیگری بود
راوی کتاب «انقلاب و دیپلماسی» درباره موضوع حجاب در جامعه و دانشگاههای پیش از انقلاب، فرازهایی در خاطرات خود دارد که بد نیست بهطور کامل نقل شوند. او میگوید:
«بعد از تلاشهای دکتر شریعتی، دختر مسلمان با حجاب، لباسش مانتو، شلوار و روسری و در ظاهر بسیار شیک و در باطن با مطالعه بود. از نظر علمی و فکری پیشرفته و دارای قدرت تجزیه و تحلیل بود. در نتیجه در دانشگاه و پس از مدتی در جامعه با قدرت ورود پیدا میکرد و این یکی از نتایج آن تلاشها بود.
این پدیده اگرچه در سالهای نخست دهه ۱۳۵۰ از دانشگاه شروع شد اما در سالهای ۱۳۵۶ تا ۵۷ بروز و ظهور اجتماعی یافت و ما نه تنها شاهد زنان و دختران باحجاب اسلامی در تظاهرات خیابانی بودیم، بلکه بیحجابها که همچنان بیحجاب هستند وقتی به انقلاب میپیوستند بدون اینکه حتی یک نفر در تظاهرات به آنها بگوید خانم چادر سرت کن! چادر به سر در تظاهرات شرکت میکردند، حتی بعد از پایان تظاهرات چادر شان را کنار میگذاشتند.
در این میان آنچه مهم است اینکه چادر (حجاب) در جامعه سمبل انقلاب شد و این در حالی است که این سمبل روشنفکری و انقلابیگری پیشتر با حجاب اسلامی در دانشگاهها جا افتاده بود.» (صفحه ۸۵)
- جلسات خارج از دانشگاه؛ پای سخنرانیهای شریعتی و آقای خامنهای
جلسات دانشجویی خارج از دانشگاه یکی از موضوعات خاطرات پیش از انقلاب و دوران مبارزه سیدمحمد صدر است. او در این بخش از خاطراتش به نماز جماعت آیتالله موسوی اردبیلی در مسجد حضرت امیر (ع) در خیابان کارگر شمالی اشاره میکند. آیتالله موسوی اردبیلی در دهههای پیش از انقلاب، هم کانون توحید و هم مدرسه مفید را پایهگذاری و تأسیس کرد.
سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد، از دیگر جلسات خارج دانشگاه هستند که صدر در آنها شرکت میکرد و دوهفته یکبار تشکیل میشدند. او میگوید بهطور مرتب در این جلسات شرکت میکرد و یکبار ناچار شد برای شنیدن سخنرانی، در جلوترین جای ممکن نسبت به جایگاه سخنرانی شریعتی، روی زمین بنشیند. صدر معتقد است «پرورش افراد دانشگاهی مسلمان را باید از خدمات و بلکه بزرگترین خدمات شریعتی به انقلاب بدانیم.» او میگوید در زمانی که رژیم پهلوی مشغول سرکوب و قدرتنمایی بود، روحیه بچهمسلمانها بسیار ضعیف شده بود که شریعتی در برونرفت از آن فضا تأثیر زیادی داشت. دیگر عامل برونرفت از موضع ضعف مسلمانهای پیش از انقلاب، در بیان سیدمحمد صدر، برگزاری کلاسهای فلسفه آیتالله صدر است.
مسجد جامع نارمک هم از دیگر مراکز مذهبی مبارزه علیه رژیم پهلوی بود که صدر از آنها خاطره دارد و میگوید «دکتر شریعتی سخنرانی معروف پس از شهادت را سال ۱۳۵۰ در مسجد جامع نارمک ایراد کرد. یکشب هم آقای خامنهای در سال ۱۳۵۱ در مسجد نارمک سخنرانی جامع و مفصلی انجام داد.»
روزهای مورد اشاره صدر، زمانی است که همراه داشتن کتابی از آثار شریعتی جرم محسوب شده و مجازات ۲ سال حبس را داشت. در همانروزها، همراه داشتن «نهجالبلاغه» هم برای بچهمسلمانها ۲ سال زندان داشت.