بهتازگی کتاب «تنوره دیو» از کیانوش عیاری توسط «نشر چشمه» منتشر شده است. این رویداد فرصتی مغتنم است تا نگاهی دوباره به سینمای ویژه و تأثیرگذار عیاری بیندازیم؛ سینمایی که به دنبال کشف ابعاد ناپیدای زندگی روزمره مردم است و با تعهدی کمنظیر، دغدغههای واقعی جامعه را به پرده سینما میآورد.کتاب تنوره دیو، گواهی بر تواناییهای ادبی و داستانسرایی عیاری است و بازتابی است از توانایی او در خلق دنیایی که در آن، زندگی با تمام زشتیها و زیباییهایش جلوهگر میشود.
این نوشته، دلنوشتهای است از بنده، ادامهای بر دلنوشتههای پیشین که به دنیای سینما و ادبیات پرداختهام. امیدوارم این متن بتواند به سهم خود در معرفی کتاب تنوره دیو و شناساندن بهتر سینمای کیانوش عیاری به مخاطبان مؤثر باشد.
لازم به ذکر است که نسخه کوتاهشدهای از این متن به عنوان مقدمهای بر دنیای سینمایی و ادبی کیانوش عیاری درابتدای کتاب تنوره دیو آمده است.
«من وقتی می خواستم به دنیا بیام از قابله پرسیدم سینما اختراع شده؟ ایشون گفت آره و من به دنیا اومدم». این جمله «کیانوش عیاری» بود در آن عصر جمعه زمستانی که درخانه اش روی مبل خاکستری نشسته بودم و درباره عیار سینما ی جهان ، سینمای عیاری و تجربه ها، کشف های ناب روایی و سینمایی اش حرف بزنیم.
راستش آن زمان سینما اختراع شده بود . شصت سال بود که سینما اختراع شده بود . قابله راست گفته بود و کیانوش با چشمان باز پا به دنیای سینما گذاشته بود . زمانی بود که همه چی بود . آن زمان سینما بود ، صدا هم بود ، نور بود. سه پایه دوربین هم بود و تصویر . دوربین هم بود . دوربین های سی و پنج میلیمتری و هشت میلمتری. با قابهای مربعی شکل و با نوار صدای قهوه ایی رنگ که تازه به تصویر متحرک دوربین هشت میلمتری جان داده بود .آن موقع تازه تازه رنگ در تصویر و نور آمیخته شده بود و پرده نقره ایی سینماهمه را حیرت زده کرده بود . قصه در تصویر تنیده شده بود . بعد آن موقع بود که کیانوش عیاری به دنیا آمده بود. اما کیانوش تنها نیامده بود . او با یک دنیا قصه و روایت آمده بود . با یک سینما کیانوشی ،. سینمایی که به ذات و درون مایه زندگی نزدیک بود . یک سینمای واقعی . از جنس حقیقت زندگی . چیزی شبیه سینمای رئالیزم که بعدها به سینمای خالص و ناب عیاری معروف شد . از تاروپود و از جنس روح و احساس خود عیاری بود . ساده اماسخت . سهل و ممتنع . سینمایی روان و سلیس سینمایی که راحت نمی شد از آن تقلید کرد . خاص خودش بود . سینمایی که پیش از عیاری نبود. گویی با به دنیا آمدنش آن سینما هم زاده شده بود . سینمایی با عیار رئالیزم کیانوشی.
کیانوش عیاری وسط فصل بهار خوزستان ، درشهر اهواز به دنیا آمد . درست بیست و سه اردیبهشت هزار و سیصد و سی . یعنی موقعی که گرمای خوزستان و اهواز همه جا ساری و جاری شده بود و زمین به زرد گرائیده بود. کودکی و نوجوانی کیانوش با رویا و تخیل سپری شد . کیانوش در دنیای خودش عمیقاً فرو میرفت و از همان دوران قصه پردازی می کرد . دنیایی پر از رویاها و تخیلات. او در هر لحظهای از زندگیاش، داستانی جدید را مینوشت؛ داستانی که از اعماق قلبش سرچشمه می گرفت و جزئیات زندگیاش را به صورت خودمانی و زیبا به تصویر میکشید. او با دستان کوچکش، داستانهایی از شهر اهواز می نوشت . ازهمان روزها، اشتیاقش برای کشف داستانهای ناگفته بوجود آمد.
با گذر زمان، کیانوش توانایی خود را در نوشتن داستانها به شیوههای جذابتری افزود. او همچون یک نقاش با قلم، هر تصویری که در ذهنش میپروراند را با واژههای خالص و زیبا روایت میکردو بعد تلاش می کرد آن را با زبان تصویر در قالب یک فیلم کوتاه بسازد . در نوجوانی و جوانی فیلمهای بسیاری ساخت . فیلمهای هشت میلمتری ” خاکباران “، فیلم کوتاه ” رود زهر ” . فیلم سی دقیقه ایی ” آنسوی آتش ” و فیلمهای دیگری که همه آنها به پیش از انقلاب پنجاه و هفت برمی گشت .
لحظه آشنایی من و سینمای عیاری:
یادم هست چهارمین دوره جشنوارهی فیلم فجر بود. یعنی بهمنماه ۶۴ که فیلم ” تنوره دیو ” عیاری را دیدم .در کنار فیلمهایی از کارگردانهای دیگر که بعدها هر یک از آنها فیلمسازان مطرح و جریان ساز شدند مثل فیلمهای«اولیها»(عباس کیارستمی)،«مادیان»(علی ژکان)،«جادههای سرد»(مسعود جعفریجوزانی)، «زیرباران» (سیفالله داد) ، «اتوبوس» (یداله صمدی)، «بهار» (ابوالفضل جلیلی) و «بلمی به سوی ساحل» (رسول ملاقلیپور) که همان سال کیانوش عیاری به خاطر ” تنوره دیو ” جایزه بهترین کارگردانی را تصاحب کرد . “تنوره دیو” اولین فیلم بلند این فیلمساز بود. فیلمی سرشار از لحظه های ناب سینمایی. عیاری با این فیلم وارد عرصه سینمای حرفهای شد و با نگارش و کارگردانی فیلم «تنوره دیو» تجربهٔ خود را در این صنعت آغاز کرد.
از وقتی که اولین فیلم کیانوش عیاری را دیدم، احساس کردم چقدر می تواند سینما به ادبیات نزدیک باشد .همان موقع بود که در ذهنم فیلمی با اتمفسر ادبیات دهه چهل با فضاسازی های واقعی در بستر داستانی ملتهب . فیلمی که نشانه ایی از ادبیات در آن آشکار بود . با دیدن فیلم تنوره دیو انگار هر تصویر، برگی از یک رمان است .با جزئیات یک داستان در رمان و ادبیات . تنیده در واقعیت محض . تنوره دیو گویا رمانی بود که فیلم شده است . فیلم غیر اقتباسی اما متکی به سرشت و جوهره ادبیات.
دلتنگ سینمای شما هستم!
سالی که قرار بود فیلم ” خانه پدری ” ساخته شود ، خبر آن در رسانه ها و مطبوعات آن زمان منتشر شد. سالها بود که عیاری فیلمی نساخته بود و علاقه ممندان سینمای او در انتظار فیلم دیگری از استاد بودند . از داستان فیلم چیزی نوشته نشده بود . فقط در خبر آمده بود که عیاری دست به کار شده تا فیلم دیگری بسازد . احساس خوبی پیدا کردم و متنی در ستایش او و آثارش نوشتم و نوشتم :” دلتنگ سینمای شما هستیم .”ومدتی بعد فیلم ساخته شد و مانند آثار دیگرش در تاریخ ماند . عیاری با هر فیلمش تاریخ سازی می کند . او شگفتی ساز است . کیانوش عیاری، بی تردید یکی از بزرگترین شاهکارسازان سینمای ایران است. با فیلمهای عیاری بیشتر عاشق سینما شدم.
اولین گفتگوی چند دقیقه ایی با عیاری:
سال هشتاد و نه بود و عیاری را در مطب دکتری دیدم برای درمان همسرش خانم “زهره دشتی ” آنجا آمده بود .بعدها فهمیدم که خانمش بیماری ناعلاجی دارد . او به سرطان مبتلا شده بود .عیاری را پیش تر از آن از نزدیک ندیده بودم . صورتی که از پشت صفحههای روزنامهها و تصاویر سینمایی دیده بودم ، حالا در انجا بود، زنده و حاضر. بیگمان، این یکی از لحظاتی بود که همیشه به یادم میماند. دوست داشتم بروم و با او صحبت کنم . اما احساس کردم زمان مناسبی برای گفت و گو نیست . دل دل کردم . اما جرات نکردم نزدیکش بشوم . تا اینکه آقای عیاری از جایش بلند شد تا برود در راهرو ساختمان پزشکان با موبایلش صحبت کند . آن وقت بود که دیگر جرات کردم بروم مقابلش بایستم تا مکالمه اش تمام شود و با او حرف بزنم .خودم را معرفی کردم و گفتم:” می خواهم فیلم اولم را بسازم ” و از ایشان خواستم فیلمنامه مرا بخواند از من خواست خلاصه داستان فیلم را برایش تعریف کنم .هول هولکی تعریف کردم و او خوشش آمد و گفتگوی چند دقیقه ما به پایان رسید و آقای عیاری را دیگر ندیدم در پایان حسی عمیق از احترام و تقدیر برای این هنرمند بزرگ در دلم جا ماند. ملاقات با او، یکی از لحظات خاص و فراموش نشدنی زندگی من بود که همواره در یادگاریهایم خواهد ماند.
… و داستان انتشار فیلمنامه های عیاری:
یک سال پیش که مسئول یک موسسه چند منظوره فرهنگی بودم . بنا بود کتابهایی منتشر کنم . تصمیم گرفتم تعدادی فیلمنامه سینمایی چاپ کنم و همانجا به یاد آثار عیاری افتادم و از آنجاکه سینمای عیاری سرشار از نشانه های ادبی است. فیلمنامه های او را منتشر کنم .شماره اش را از دوستی گرفتم و تماس گرفتم و نیت ام را گفتم و ایشان خوشبختانه علاقه نشان دادند و من دیگر معطل نکردم و پنج فیلمنامه او را با نظر خودش انتخاب کردم و بعد ازچهارماه آقای عیاری با ” علی برق بانی ” جوانی که عاشق سینمای عیاری است و سودای بازیگری در سر دارد و همراه همیشگی اوست ، به در خانه ما آمدند . شب بود و ساعت چند دقیقه ایی از هشت شب گذشته بود . و عیاری متواضعانه پنج فیلمنامه ” تنوره دیو ” ، ” شبح کژدم ” ، آنسوی آتش ” ،”بودن یا نبودن ” و ” آبادانیها ” را به دست من سپرد و رفت . و این اولین دیدار کاری ما پس از سالیان سال بود . همان شب فیلمنامه ها را خانه آوردم و هریک از فیلمنامه ها را چند صفحه اش را خواندم . فیلمنامه ها کهنه و رنگ و رو رفته بودند . تورقی کردم و به یادداشتها و نوشته های حاشیه فیلمنامه برخوردم . در بعضی از صفحه ها عیاری مقابل صفحه فیلمنامه دکوپاژ صحنه را نوشته بود . احساس کردم چه گنجینه های گرانبهایی را بدست آوردم و باید قدر آن را بدانم و آن را حفظ کنم . زمانی که فیلمنامه ها بدستم رسید ، متاسفانه دیگر موسسه ایی وجود نداشت و موسسه ازطرف شهرداری و اماکن پلمب شده بود . من مانده بودم و آثار مکتوب کیانوش عیاری “. باید کاری می کردم و به دنبال ناشر معتبر می گشتم و فیلمنامه ها را به چاپ می رساندم . از دوستان نویسنده ام کمک گرفتم . به سراغ فریدون عموزاده خلیلی رفتم . خلیلی نویسنده شناخته شده عرصه ادبیات کودک و نوجوان است که ادبیات کودک و نوجوان کشورمان بخاطر آثار و خدماتی که انجام داده ، مدیون اوست .او همیشه مثل یک برادر بزرگ تر همراهی ام می کند و احمد غلامی دوست قدیمی و نویسنده برجسته و بچه محل با مرام موضوع را در میان گذاشتم وهر کدام ناشری را معرفی کردند . آقای خلیلی بدون درنگ نشر چشمه را معرفی کرد . جلسه ایی با مسئولین انتشاراتی بهرنگ کیانیان مدیر جوان انتشارات و محسن آزرم عزیز نویسنده و منتقد سرشناش سینما برگزار شد و تصمیم بر این شدکه فیلمنامه های آقای عیاری در نشر چشمه منتشر شود. و از این انتخاب راضی هستم و این انتخاب در نوع خودش به جا و مناسب بود.
… و ادامه رفاقت من و عیاری
در این میان مراودت من با آقای عیاری بیشتر شد . ایشان در جریان ساخت فیلم آخرش دچار بیماری شدند و هنوز هم همچنان دوره نقاهت خود را سپری می کند . من در این مدت آقای عیاری دیگری یافتم ، کشف کردم . شخصیتی بشدت متین ، مهربان و شوخ طبع یافتم . آقای عیاری سرشار از هوش و ذکاوت است . در جریان گفتگوهای من با آقای عیاری متوجه شدم که او به غیر آنکه نویسنده همه فیلمنامه هایش خودش هست . دستی هم در نوشتن رمان دارد . او در جوانی یعنی سی سالگی رمانی نوشته و هیچ وقت آن را چاپ نکرده است . رمانی با نام ” اولین عشق ” . از او پرسیدم چرا تا به حال آن را منتشر نکردید. ایشان گفتند :” من نمی خواستم به عنوان رمان نویس و داستان نویس معرفی بشوم . دوست داشتم فیلم بسازم و همه مرا بعنوان یک فیلمساز بشناسند . ” من گفتم :” استاد شما در کنار فیلم سازی ، رمان هم بنویسید و همچنان فیلمساز و کارگردان در عرصه سینما بمانید. خیلی از هنرمندان مطرح جهان هم به چند هنر آراسته هستن و شما وقتی در چند رشته هنری توانایی دارید نباید علامندانتان را بی نصیب بگذارید . من پیشنهاد می کنم الان وقت انتشار رمانتان هست .” استاد عیاری کمی به من نگاه کرد و قدری فکر کرد و گفت :” حرفهای شما مرا متقاعد کرد که رمانم را بدست شما بسپارم و آن را چاپ کنید .” اشتیاقی در من بوجود آمد و این اجازه را داد که رمانش را از میان دیگر دست نوشته ایش پیدا کنم و آن را به ناشر ( چشمه ) بسپارم . او نویسنده ایی چیره دست و قوی است که با واژه و روایت انس و الفت بسیاری دارد . او زبان واژه و روایت را می فهمد و با آنها می تواند دنیایی بسازد . در این رفت و آمدها با اجازه استاد توانستم به اتاق کارش راه بیابم و در خلوت آنجا به همه آثار مکتوبش دست پیدا کنم . در این میان ” رضا صادق ” یار و مونس آقای عیاری ، کسی که دو دهه در کنار آثار سینمایی و سریال او را همراهی کرده است ، کمک حال بسیار خوبی برای من بود تا به همه آثار عیاری و عکسهای ویژه او راحت دسترسی پیدا کنم .” عباس عبدی ” هم کمک حال من در ارتباط با عیاری بود . او نیز وقتی آقای عیاری را پانزده سال پیش شناخته بود دیگر نتوانسته بود از آقای عیاری دل بکند و سالیان سال است همسفر خیلی از سفرهای دور و دراز عیاری بوده . درخانه آقای عیاری و اتاق کارش به نوشته های بسیار جالبی برخوردم . دست نوشته هایی از دوران نوجوانی و جوانی . نوشته های پراکنده با موضوعهای مختلف. دو دفتر یادداشت روزانه پیش از انقلاب و پس از انقلاب . طرحهای فیلم کوتاه و بلند . عکسهایی از دوران کودکی و نوجوانی . عکسهایی از زمانی که در اهواز در تیم فوتبال آن شهر بعنوان دروازه بان بازی می کرد . از پشت صحنه های فیلم کوتاهش . عکسهایی از دوستان و خانواده اش . از داریوش عیاری بردارش که در فیلمهایش همیشه حضور داشته . همکاری که باعث تکامل او به عنوان یک هنرمند بود. هر دو با تواناییهای خود، به افزایش ارزش و اعتبار سینمای ایران کمک کردند و نامشان در تاریخ این هنر، جاودانه خواهد ماند . از دست نوشته های پراکنده درباره موضوعهای مختلف سینما و اجتماع پیش از انقلاب و پس از انقلاب .او عمر پرباری داشته است .فیلمنامه های فیلم کوتاه رودزهر ، آنسوی آتش.
فیلمنامه های سینمایی و آثار دیگر عیاری :
در میان جستجوهایم در اتاق کار و کتابخانه شخصی استاد کیانوش عیاری، به فیلمنامههای دیگری از ایشان برخوردم. فیلمنامههای “سفره ایرانی” و “آبادانیها” را، با هماهنگی ناشر آثار عیاری، تصمیم گرفتیم که تمامی آثار مکتوب او را به چاپ برسانیم. برای تکمیل این مجموعه، از دوستان و همکاران دیگر نیز کمک گرفتیم و توانستیم فیلمنامه “شاخ گاو” را نیز پیدا کنیم. همچنین نسخهای از فیلمنامه “کاناپه” که در اختیار منشی صحنه فیلمهای آقای عیاری، خانم سهیلا کاشفی بود، با زحمات ایشان به دست ما رسید.
لازم است در همینجا از خانم کاشفی برای تلاشهای ارزشمندشان در بازخوانی این فیلمنامهها قدردانی کنم. برای سایر فیلمنامههایی که پیدا کردنشان دشوار بود، با خانم نیلوفر سیدی گفتگو کردیم تا متن فیلمنامهها را از روی فیلمهای ساختهشده استخراج کنند. این فیلمنامهها با نظارت مستقیم استاد عیاری به چاپ می رسندو به زودی در دسترس علاقهمندان به سینما و آثار ایشان قرارخواهد گرفت.
در ادامه انتشار آثار مکتوب آقای عیاری، برنامه داریم که فیلمنامههای “روزگار قریب” و دیگر آثار مکتوب ایشان را نیز به چاپ برسانیم. همچنین یادداشتهای روزانه ایشان از دوران پیش و پس از انقلاب، سفرهایی که برای شرکت در جشنوارههای مختلف انجام دادهاند، و نامههای شخصی ایشان با خانواده، بهویژه با برادرشان “داریوش”، و دوستان سینمایی و غیرسینماییشان را نیز منتشر خواهیم کرد.
درباره کتاب ” تنوره دیو “:
اولین کتاب از مجموعه فیلمنامه های کیانوش عیاری با عنوان ” تنوره دیو ” منتشر شده و اینک در دسترس شماست . کتابی که حاوی فیلمنامه ی ” تنوره دیو” است. بهمراه گفتگو با عیاری و نقد و عکس صحنه و پشت صحنه . با دست نوشته های استاد ونمونه برگه های دکوپاژ فیلم . در مجموعه ایی که قراراست بصورت مرتب منتشر شود . نوشته هایی است که در چند دهه به نگارش در آمده است . هریک با نگرشهای هر دوره. اما هیچ یک از آثار نوشتاری او کم اهمیت نیستند و آیینه دوره خاص خودشان هستند.
عیاری ، حرفها و گله هایش …
کیانوش عیاری با اینکه در مسیرکاری اش با مشکلات زیادی روبرو شده، اما همچنان با انرژی و اشتیاق به جلو حرکت میکند. او گاهی به وضوح از شرایط سختی که برای او پیش آمده است، حرف میزند وبا غمی در دل می گویدکه لذت بردن او از کارهایش به دلایلی از دست رفته است . از طرف دیگر، عیاری به واقعیتی اشاره میکند که جای افسوس دارد در سالهای گذشته، فیلمهایش بخاطر اکران های نامناسب مورد توجه و استقبال قرار نگرفتهاند.
عیاری در این مدت گاهی در مصاحبه هایش با اشاره به تجربیات خود، به مسائلی از جمله برخورد با مشکلات توزیع ، عدم توجه به ارزشهای هنری و فرهنگی و همچنین اتفاقات ناخواسته که ممکن است برای یک هنرمند پیش بیاید، اشاره میکند. عیاری هنوز هم درگیر مسائلی است که به او اجازهٔ لذت بردن از کارهایش را نمیدهد. او انسان محترم و شجاعی است که به ارزشها و اصول هنری و فرهنگی معتقد هست کیانوش عیاری، یکی از هنرمندان برجستهٔ سینمای ایران، با داشتن دستاوردهای بینظیر در زمینهٔ سینما ، به عنوان یکی از نمادهای هنر و فرهنگ ایران شناخته میشود.
داستان زندگی و فعالیتهای عیاری، نمایانگر مسیر پرپیچ و خم و پراز چالشهایی است که یک هنرمند ممکن است در دنیای سینما با آن مواجه شود. او در گفتگوهای خود در رسانه ها به تجارب و مسائلی که در سالهای مختلف با آنها روبرو شده، اشاره می کند که ارزشهای هنری و فرهنگی ممکن است در برابر تصمیمات سیاسی یا مسائل دیگر به خطر بیفتد.
او همچنین به وضوح در مصاحبه هایش در خصوص آثارش اظهار می دارد که در تجربههایش، نهادهایی وجود دارند که تمایلی به توجه به ارزشهای هنری و سینمایی ندارند و بیشتر به منافع خاصی یا مسائل دیگر تمرکز دارند . این اظهارات نشان میدهد که هنرمندان ممکن است در برخورد با موانع مختلف، به مسائل اخلاقی و اجتماعی نیز برخورد کنند و باید توانایی مقابله با این چالشها را داشته باشند.
عیاری، با اشاره به تجربیات خود، در گفتگوهایش میخواهد بیان کند که هنرمندان نباید تنها به خلق اثرهای هنری بپردازند، بلکه باید توانایی مبارزه با مسائل حاشیه ایی در فعالیت ها را نیز داشته باشند و از ارزشهای کاری خود دفاع کنند. عیاری به عنوان یک هنرمند و فیلمساز، به دنبال ایجاد تغییر و بهبود در جامعه از طریق هنر خود است و تلاش میکند تا با ابراز نظرات و انتقاداتش، مسائل مهم را برای بحث و بررسی مطرح کند. عیاری همچنان در بستر بیماری در فکر ساخت فیلم بعدی خودش است . سوژه های در ذهنش می پروراند و در انتظار بهبود وضعیت جسمی اش است تا دوباره پشت دوربین قرار بگیرد و فیلم دیگری بسازد .سینما ایران و بلکه جهان در انتظار اثری دیگر از اوست. در دل این زمانه پر از چالش و رقابت، کیانوش به دنیایی از داستانهای عمیق و احساساتی پراز ماجراجویی و تواناییهای بیپایان دعوت میکند. او با هر فیلمنامهای که مینویسد، داستانی جدید از زندگی را به تصویر میکشد و با انتقال جزئیات زندگی، دلهای مخاطبان را فرا میخواند.
او، با اراده و ایمان، داستانهایی از عشق، درد، امید و زندگی را بر صفحات فیلمنامههای خود مینویسد و با نور و تیرههای زندگی، دنیایی از هنر و احساسات را به وجود میآورد. به طور کلی، تحسین و ستایش کیانوش عیاری در عرصهٔ سینما، نشان از تأثیر و ارزش هنری و فرهنگی او دارد که به عنوان یکی از بزرگان هنر ایران، به یادگار مانده است و همواره در قلوب و ذهنیت ما زنده خواهد ماند.
کیانوش عیاری داستانهایی بیپایان را به تصویر کشیده است .با شروع به نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم «تنوره دیو»، عیاری وارد دنیایی شد که برایش پر از چالشها و شگفتیها بود.
۵۷۵۷