بر سر کیفیت فنی بیشتر بازیکنان و مربیانی که به فوتبال ایران آمدند بحث داریم و این انتقاد کماکان به قوت خود باقی است که خیلی از این خارجیها به لحاظ فنی چیزی به فوتبال ما اضافه نکرده و الگوی مناسبی برای جوانان ما نیستند. بازیکن و مربی خارجی در تمام دنیا باید از نظر […]
بر سر کیفیت فنی بیشتر بازیکنان و مربیانی که به فوتبال ایران آمدند بحث داریم و این انتقاد کماکان به قوت خود باقی است که خیلی از این خارجیها به لحاظ فنی چیزی به فوتبال ما اضافه نکرده و الگوی مناسبی برای جوانان ما نیستند. بازیکن و مربی خارجی در تمام دنیا باید از نظر فنی چند سر و گردن بالاتر از نیروهای بومی باشد. آنها یک وظیفه کوتاه مدت دارند که به موفقیت و کسب جام در تیمهایشان کمک کنند و یک وظیفه بلند مدت که به پیشرفت فوتبال در کشور وارد شده کمک کنند. اما فوتبال که فقط بحث فنی نیست. بازیکنان فوتبال الگوهای میلیونها جوان در همه جای دنیا هستند و خیلی بیشتر از کیفیت فنی، آنچه به لحاظ رفتاری درون و بیرون زمین از خود نشان میدهند به چشم میآید.
کشورهای در حال توسعه مثل ما برای پیشرفت در هر عرصهای از جمله فوتبال، باید اصول حرفهگری را بیاموزند و بازیکنان و مربیان خارجی با رفتارها و حرفهای درون و بیرون زمین باید الگوهای مناسبی برای ما باشند. ببینید که چقدر این دو عامل میتواند به هم نزدیک باشد، بازیکنان یا مربیانی که به لحاظ فنی کیفیت قابل قبولی دارند، معمولاً از نظر رفتاری و اصول حرفهایگری نیز الگوهای خوبی هستند. به دو بازی بزرگ هفته بیست و پنجم نگاه کنید که مصداق بارز این ادعاست؛ تراکتور و استقلال در تبریز و پرسپولیس و سپاهان در تهران بازی را با همان نتیجهای که آغاز کرده بودند به پایان رساندند. جایگاه این چهار تیم در رتبههای اول تا چهارم جدول، قبل و بعد از مسابقه ثابت ماند و انگار که نه خانی رفته و نه خانی آمده اما همه چیز که بحث فنی، گلزنی و پیروزی یا شکست نیست.
در دو بازی بزرگ فوتبال ایران نکته فنی قابل توجهی وجود نداشت. هرچه بود حاشیه بود و دعوا، درگیری بود و زد و خورد، صحنههای زشت و زننده اما وسط همین هیاهو عملکرد خارجیهای این چهار تیم حسابی به چشم آمد. تقریبا بیشتر بضاعت فوتبال ایران به لحاظ فنی و فردی در این چهار تیم جمع شده است و تقریبا تمام بازیکنان، با هر تقسیم بندی چه از نظر جوانی و چه تجربه زیاد، جملگی در این دو مسابقه رفتاری یکسان داشتند. یعنی به همان اندازه که بازیکنان بزرگ و با تجربهای که سابقه ملی دارند و میادین بین المللی بزرگی را به چشم دیدهاند و سالهاست که در بالاترین سطح فوتبال ما بازی میکنند، از خود نقطه ضعف نشان داده و اسیر جو و هیاهوی بازی شدند، جوانترها هم به این ورطه افتاده و به شکل مستقیم از ارائه توان فنی خود باز ماندند.
هیچ کس در هیچ شغلی نمیتواند وقتی تعادل عصبی و روحی روانی خوبی ندارد، به لحاظ فنی و تخصصی کیفیت قابل قبولی از خود نشان دهد. بازیکنان باید قبل از بازی کردن، بتوانند به اعصاب خود مسلط باشند تا درون زمین به کمک تیمشان بیایند. نگاه کنید به عملکرد بازیکنان بزرگ و با تجربه این چهار تیم، از روزبه چشمی در استقلال تا شجاع خلیلزاده در تراکتور، از امید عالیشاه کاپیتان پرسپولیس تا رامین رضاییان با کوله باری از تجربه بین المللی، از حسین کنعانی زادگان تا سیاوش یزدانی، همه بازیکنان بزرگ و نامدار با سابقه کاپیتانی در تیمهای بزرگ در پستهای مختلف زمین، به یک اندازه عصبی و در ارائه توان خود ناکام بودند!
تکلیف جوان ترها هم که مشخص است، جوان هستند و کم تجربه و یکی مثل نورافکن که نسبت به سایر جوانترها بیشتر تجربه بینالمللی دارد، از قبل از شروع بازی با استوری به دام حواشی میافتد! و انگار که کسی هم نیست که به این جوان راهنمایی کند از یک سوراخ چند بار باید گزیده شوی؟ در این شرایط به عملکرد خارجیهای این چهار تیم نگاه کنید؛ ریکاردو آلوز و گوستاوو در تراکتور ، بلانکو در استقلال، هنانوف و گبلسیانی و اورونوف در پرسپولیس و دابو در سپاهان، که نسبت به سایر بازیکنان تیم خود یا تیم رقیب با آرامش و تسلط بیشتری کار کردند و به همین دلیل نمره قابل قبولی هم گرفتند. وحدت حنانوف که اصلاً اجازه نداد جای خالی دانیال اسماعیلی فر احساس شود.
خارجیها برنده این چهار مسابقه بودند، جنتلمن و حرفهای که با وجود بدون گل ماندن بازیها، نمره قبولی به لحاظ فردی و رفتاری گرفتند.
بیشتر بخوانید: رویای ۷۰ از چنگ استقلال و پرسپولیس درآمد/ فرصت ویژه نکونام برای شکستن رکورد مجیدی