آرتین زهرابی؛ در رقابتهای المپیک توکیو همان روز نخست شاهد یک مبارزه عجیب و باورنکردنی بودیم. مبارزهای که برای ایران با حضور دو هموطن اتفاق افتاد که البته گفته میشود حادثهای بی تکرار نبود.
منهای نتیجهای که در تکواندوی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده رقم خورد مسئله این بود که هر دو ورزشکار از المپیک حذف شدند و کاروان ایران از یک مدال خوشرنگ محروم شد؛ بازیکن تیم ملی کشورمان در المپیک به جایی نرسید؛ بازیکن تیم پناهجویان هم سرنوشتی بهتر از او پیدا نکرد.
واکنش مخاطبان ورزشی و حتی غیرورزشی نیز به اتفاق مذکور جالب بود؛ هر دوست عزیزی از ظن خود این ماجرا را تحلیل کرد اما در تجمیع نظرها و عقایدی که منتشر شد یک مورد مشترک را میشد به طور واضح ملاحظه کرد: چرا کار به جایی میرسد که دو ایرانی مقابل هم قرار میگیرند؟
در تحلیل چرایی این موضوع حتی باید به واکنش شدید کاربران فضای مجازی به عملکرد مجریان تلویزیون هم اشاره کرد که منتج به موجی از نارضایتی شد. مجری تلویزیون طبعا باید در تحلیلهای خود چند پله از افکار عمومی جلوتر باشد؛ قبل از حضور در استدیو به خوبی همه زوایای ورزش و مسابقهای که در جریان است را مطالعه و حساسیت و اهمیت موضوع را درک کند.
صحبت گردانندگان برنامههای تلویزیونی حول این محور بود که در تقبیح اتفاق رخ داده در توکیو، هزینهای که برای ورزشکاران ایرانی صورت میگیرد را به رخ کشیدند اما مگر همین سرمایههایی که با ادا و اطوار به آن اشاره شد خرج تلویزیون ما نمیشود؟ آیا این هزینهها برای یک مجری صدا و سیما صورت نمیگیرد؟ پس چرا افکار عمومی در حوزه ورزش مواضع این دوستان را بعضا نمیپذیرند و آن را در تضاد آشکار با آنچه خود میپندارند میدانند؟ مجری تلویزیون مگر نماینده افکار عمومی در یک رسانه دولتی نیست؟
بیشتر بخوانید: