نتایج متزلزلی که پرسپولیس طی چند هفته اخیر گرفت موجب شده تا گروهی از پیشکسوتان این تیم علیه یحیی گلمحمدی موضع بگیرند. اینکه آنها چه دیدگاهی پیرامون سرمربی پرسپولیس دارند و با چه استدلالی او را مورد نقد قرار میدهند، مسئلهای است که به خودشان ارتباط دارد و نمیتوان کسی را بابت نقد سرمربی یک تیم پر هوادار مورد انتقاد قرار داد اما شکل نقد کردن بعضی از این دوستان واقعاً عجیب است. مقایسه کردن جامهایی که یحیی گلمحمدی برای پرسپولیس به دست آورده با مقطعی که یوپ هاینکس سرمربی مشهور بایرن مونیخ پس از کسب سه گانه از این تیم جدا شد و جای خود را به پپ گواردیولا داد، اصلاً با قواعد جور در نمیآید و به نوعی تحریف تاریخ است.
اینکه برخی پیشکسوتان محترم پرسپولیس میگویند یحیی گلمحمدی چون چهار جام برای این تیم گرفته، نمیتواند برای همیشه در این تیم بماند حرفی منطقی است اما مقایسه کردن شرایط او با وضعیت یوپ هاینکس در بهار سال ۱۳۹۲ اصلاً با منطق فوتبال جور در نمیآید به خاطر اینکه خیلی راحت با یک سرچ ساده در اینترنت میتوان وقایع آن زمان بایرن مونیخ را مرور کرد. سرمربی با تجربه باواریاییها در آن مقطع درگیر بیماری همسرش شده بود و از چند ماه قبل از پایان فصل به مدیران باشگاه گفت دیگر قصد ادامه همکاری ندارد به همین خاطر آنها با گواردیولا به توافق رسیدند و حتی این سرمربی مطرح اسپانیایی برای اینکه کارش در بایرن راحتتر باشد، دورههای فشرده زبان آلمانی را طی کرد. یوپ هاینکس پس از قهرمانی با بایرن مونیخ عملاً خودش کنار رفت و از مدتها قبل مشخص بود که گواردیولا جانشین او خواهد شد. این حقیقت تاریخ است و ربط دادن آن به شرایط کنونی یحیی گلمحمدی چندان منطقی به نظر نمیرسد. باز هم میگوییم پیشکسوتان در انتقاد محترمانه آزاد هستند ولی انصافاً باید در این نقدها، انصاف و فکتهای درست تاریخی را هم رعایت کنند.